روزی بچهای خواهم زایید
ضدگلوله
و عوض گذرنامهای که در جیبش بگذارم،
به شانههایش بال خواهم دوخت
که پرواز کند بر فراز مرزها
و خمپارهها را بگیرد با دستُ
بندازدشان دور
دورتر از خانهها، آدمها و بچههایی
که گلوله میپاشدشان از همُ
تمامشان میکند
ضدگلوله
و عوض گذرنامهای که در جیبش بگذارم،
به شانههایش بال خواهم دوخت
که پرواز کند بر فراز مرزها
و خمپارهها را بگیرد با دستُ
بندازدشان دور
دورتر از خانهها، آدمها و بچههایی
که گلوله میپاشدشان از همُ
تمامشان میکند